داستان کوتاه و پند آموز کلاس درس ابوریحان
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 55
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 351
بازدید کل : 15282
تعداد مطالب : 145
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



باکس 24 به این سایت رأی بدهیدبه این سایت رأی بدهید

تعبیر خواب آنلاین


سرگرمی
جمعه 6 آبان 1390برچسب:, :: 4:20 بعد از ظهر ::  نويسنده : محمدجواد       

روزی ابوریحان در کلاس درس به شاگردان می گفت …

 

که خونریز و قاتلی پای به محل درس و بحث نهاد …

شاگردان با خشم به او می نگریستند و در دل هزار دشنام به او می دادند که چرا مزاحم آموختن آنها شده است . آن مرد رسوا روی به حکیم نموده چند سئوال ساده نمود و رفت … فردای آن روز، شاعری مدیحه سرای دربار، پای به محل درس گذارده تا سئوالی از حکیم بپرسد شاگردان به احترامش برخواستند و او را مشایعت نموده تا به پای صندلی استاد برسد. که دیدند از استاد خبری نیست هر طرف را نظر کردند اثری از استاد نبود … یکی از شاگردان که از آغاز چشمش به استاد بود و او را دنبال می نمود.

در میانه کوچه جلوی استاد را گرفته و پرسید:

چگونه است دیروز آدمکشی به دیدارتان آمد پاسخ پرسش هایش را گفتید و امروز شاعر و نویسنده ایی سرشناس آمده ، محل درس را رها نمودید ؟!

ابوریحان گفت:

یک بزهکار تنها به خودش و معدودی لطمه میزند ، اما یک نویسنده و شاعر خود فروخته کشوری را به آتش می کشد… شاگرد متحیر به چشمان استاد می نگریست که ابوریحان بیرونی از او دور شد … ابوریحان بیرونی دانشمند آزاده ایی بود که هیچگاه کسب قدرت او را وسوسه ننمود و همواره عمر خویش را وقف ساختن ابوریحان های دیگر کرد ، روانش شاد …

ارد بزرگ اندیشمند یگانه کشورمان می گوید :

هنرمند و نویسنده مزدور ، از هر کشنده ای زیانبارتر است …


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: